جمعه آخر هفته و روستای پدری
جمعه با مامان جون و بابابزرگی و مادرجون رفتیم روستای آبا و اجدادی بابابزرگی... جای با صفایی ست... .جای همه دوستان خالی... این هم درخت آلبالو خونه عمو احمد مامانی که زهرا ابتدا آلبالو ها رو میچینه... بعد نشسته می خوره(که سر همین نشسته خوردن نصف روز دل درد کشیدی عزیزم و اصلا خواب نداشتی تا سر شب دیگه از حال رفتی) اینجا زهرا داره از آب چشمه می خوره ...
نویسنده :
مامان اعظم
23:27